براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
نه تو مانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند !
چهار شنبه 16 اسفند 1391 ساعت 21:57 |
بازدید : 912 |
نوشته شده به دست شيدايي |
(نظرات )
زنگ احسان و نیکوکاری با همکاری اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی و کمیته امداد امام خمینی (ره) در محل دبیرستان دخترانه آرمینه مصلی نژاد آموزش وپرورش ناحیه شش مشهد طنین انداز شد
همزمان با سراسر کشور زنگ احسان و نیکوکاری در محل دبیرستان دخترانه آرمینه مصلی نژاد آموزش و پرورش ناحیه 6 مشهد در روز چهارشنبه 17/12/90 طنین انداز شد. در این مراسم معاون محترم استاندار آقای عبدالملکی ، فرماندار محترم مشهد مقدس آقای موحدیان، مدیر کل محبوب آموزش و پرورش خراسان رضوی آقای فخریان، مدیر کل کمیته امداد امام خمینی(ره) آقای حاجینقی، ، مشاور مدیر کل در امور بانوان خانم مدیری،جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی، ریاست اداره آموزش و پرورش ناحیه شش مشهد آقای رضوی، همکاران فرهنگی ناحیه شش و اولیای دانش آموزان حضور داشتند.
یک شنبه 13 اسفند 1391 ساعت 18:31 |
بازدید : 246 |
نوشته شده به دست شيدايي |
(نظرات )
مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی:
طرح پیشگیری از آسیبهای اجتماعی به دولت ارسال می شود
تهران - مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی اعلام کرد طرح پیشگیری از آسیب های اجتماعیتهیه و تدوین شده و قرار است در این هفته به هیات دولت ارسال شود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا،ˈفرهاد اقطارˈ روز شنبه در همایشپیشگیری از آسیبهای اجتماعی نوپدید در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران افزود: اینترنت، ماهواره، تلفن همراه، انیمیشن و کارتن، رسانهها و مطبوعات، عقاید انحرافی، جرمهای اینترنتی و فیلم از جمله آسیبهای نوپدید در کشور محسوب می شوند.
اقطار با بیان اینکه تنها در کشور ما لغت آسیبهای نو پدید استفاده میشود، گفت: این در حالی است که در بیشتر کشورهای دنیا وقتی یک تکنولوژی جدید ظهور پیدا میکند فرهنگ آن نیز به وجود میآید.
وی با بیان اینکه در طرح پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بیش از 15 دستگاه موظف به همکاری هستند، گفت: این طرح از سوی سازمان بهزیستی تهیه و تدوین شده اما صدا و سیما، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت تعاون، کار و رفاه، وزارت بهداشت، وزارت علوم، شهرداری و قوه قضائیه و همچنین آموزش و پرورش از جمله دستگاه هایی است که در اجرای این طرح مشارکت دارند.
وی اضافه کرد: این دستگاه ها به بررسی فناوری های جدید و پیامدهای مثبت و منفی آن پرداخته و راهکارها و آموزش های لازم را برای پیشگیری از این آسیب ها ارایه خواهند کرد.
اقطار در ادامه از تشکیل ستادی در خصوص پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در کشور خبر داد و افزود: این ستاد با نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تشکیل شده است و به برنامه ریزی و سیاستگذاری در خصوص پیشگیری از آسیب های اجتماعی و همچنین ارایه راهکار و آموزش های لازم خواهد پرداخت.
بر اساس این گزارش،همایش پیشگیری از آسیب های اجتماعی نوپدید،نظریات و راهکارها صبح امروز-شنبه- با حضور جمعی از مدیران و معاونان سازمان بهزیستی برگزار شد.
مراسم جشن قلک شکنان به نفع کودکان تحت پوشش موسسه با حضور گسترده ی نیکوکاران و همراهان عزیز ما در تالار کتابخانه استاد معین در جمعی صمیمی برگزار گردید.
در این مراسم با شکوه که در آن هنرمندان عزیز عرصه ی سینما و تئاتر نیز حاضر بودند ,گروه سرود ناشنوایان به اجرای برنامه پرداختند که با استقبال گرم و تشویق های مکرر روبه رو شد.
پس از آن جوانان نیکوکار عضو موسسه به اجرای موسیقی سنتی پرداخته و در ادامه ,مسولین روز سوم گزارشی از عملکرد خیریه ارائه دادند.
در نهایت با همراهی هنرمندان عزیز کشور مراسم قلک شکنان با شور و شادی و تشویق های مکرر حضار برگزار شد و قلک های جدید بین داوطلبین توزیع گردید. مراسم بعدی جشن قلک شکنان در بهار یا تابستان آینده برگزار خواهدگردید که اطلاعات دقیق آن متعاقباً اعلام می شود.
بازدید هنرمندان از بازارچه
براي ديدن اخبار بيشتر لطفا به سايتhttp://www.ruzesevom.ir مراجعه كنيد
جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 11:39 |
بازدید : 277 |
نوشته شده به دست شيدايي |
(نظرات )
هر روز که به مدرسه می رفتم با خودم میگفتم چقد مغرورانه مرا می نگرد. دستانش از سرما سیخ شده بود . با آن کلاه آهنی اش انگار صاحب مدرسه بود . بینی اش از سرما قرمزشده بود . چشمان سیاهش همیشه مرا نگران میکرد.
هرجا بودم نگاهش مرا تعقیب می کرد . شال گردنش خیلی شبیه به شال مریم –همکلاسی ام – بود
با اینکه خنده بر لب داشت اما معلوم بود خنده اش زورکی است .
روزها گذشت ، سرما را خوردم ، یعنی سخت بیمار شدم . . . دیروز دوباره مدرسه رفتم ،اثری از او نیافتم .
معلممان گفت :((آقای برفی آب شده ، رفته توی زمین . دنبالش نگرد تا سال دیگر بر نمی گرده .))
جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 11:33 |
بازدید : 318 |
نوشته شده به دست شيدايي |
(نظرات )
دلم برای کوبه ای قدیم تنگ شده دلم برای پدر بزرگ ، دلم برای قلقل سماور مادر بزرگ تنگ شده اصلا کجایند زمان های گذشته ؟ دلم برای آبی آسمان گذشته تنگ شده .دلم برای سه چرخه ی کودکیم تنگ شده
کاش میشد دوباره پدر بزگ می آمد باهم تاب بازی می کردیم .
جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 11:29 |
بازدید : 474 |
نوشته شده به دست شيدايي |
(نظرات )
گاهی وقتا تو غروب لحظه ها ، حرفایی هست که براتون بگم آدما ، شهر ما شهر شلوغی است ، بی تفاوت ، بی رنگ. آدماش جور واجورند ،قطعه های پازلند . می چینیم کنار هم همدیگه رو بی اونکه نگاه کنیم ، خودمونو آدم کنیم ، قطعه های خود رو جا کنیم . سعی می کنیم دیگرونو سوا کنیم ، یا به همدیگه وصله بدیم . کار ما همین شده ، فضولی تو کار همدیگه ، آخه جای خودمونو گم کردیم میون پازلا . گاهی وقتا یه سیاهی تو سفیدی ها می ره ، شکل پازل رو خراب می کنه . گاهی وقتا سر ماهی تو آسمون شکل می گیره ، آخه کسی نیست که بهشون گیر بده ،تو که ماهی آسمون جای تو نیست ، اسمون جای ستاره های شب ، جای خورشید و ماه مهربونه . گاهی وقتا یه مداد روی برکه می نویسه ، گاهی هم پرنده ای شناگر خوبی می شه . اینجا جایی نیست که قانونی پیدا بشه ، هممون سردرگمیم ، پازلا این همه سر و صدا دیگه بسه ، ساز خود زدن هاتون دیگه بسه . اومدیم کنار هم باهم باشیم ، مکمل و مونس من شما باشین . پس چرا جام نمی دین ، چرا منم راه نمی دین . مگه فرقم با شما دیگه چیه ، غیر اینکه من جنس سنگی دارم ، یه خدا و فرشته هایی ناب دارم . آخه پازلای جورواجور نگاه کنین ، خدا داره نگاتون می کنه ، بی سر و صدا ، صداتون می کنه . چرا نگاش نمی کنین، با سر و صدا ، صداش نمی کنین . باشه جام ندین ، نگاه اون مهربونم نمی کنین ؟ آدما بیاین با هم باشیم ، شلوغی رو رها کنین ، آروم باشین ، آروم باشین ، چند لحظه ای رها باشین . بیاین با هم یکی بشیم ، سفیدی رو پیدا کنیم صدا کنیم ، عشق تو دل صفا بدیم .
جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 11:28 |
بازدید : 437 |
نوشته شده به دست شيدايي |
(نظرات )
سعدی شیرازی می گوید وقتی بچه بودم اغلب در کنار پدر و عمو ها و پسر عمو هایم دعا می کردیم و هر شب دور هم جمع می شدیم تا سوره ای از قرآن بخوانیم . یکی از همین شب ها در حالی که عمویم قرآن می خواند متوجه شدم که بیشتر حاضران خوابیده اند . به پدرم گفتم ببین هیچ کدام از این خفتگان نمی توانند به کلمات پیامبر گوش دهند خدا از آن ها راضی نخواهد بود . پدرم پاسخ داد: پسرم راه خودت را با ایمان طی کن و بگذار دیگران به فکر راه خودشان باشند ، شاید در خواب با خدا صحبت می کنند . من هزار بار بیشتر ترجیح می دهم که مثل آنان در خواب باشی و این طور سخت دیگران را محکوم نکنی .